۰
plusresetminus
يکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۳

تعامل غم‌افزا

تعامل غم‌افزا حمید رضا قمی این عبارت تعامل غم‌افزا، هم استعاره قشنگی بود، هم از آن عباراتی بود که وقتی به ذهن رخنه می‌کند به این سادگی‌ها از سر برون نتوان کرد. چندروزی کلنجار رفتم دنبال مصادیق و ترجمان ازش می‌گشتم. فکر کردم خالق زمینی عبارت خیلی هم بی‌راه نمی‌گفت. خیلی هم بد نبود که گاهی هم مصاحبه می‌کردیم مطلب می‌نوشتیم حرف‌های آتشین می‌زدیم وعده وعید می‌دادیم. بعد یادم آمد دوره، دوره حرف‌های آتشین نیست. دیگر به هیچکی نمی‌شود نازکتر از گل گفت. طبع همه مدیران لطیف شده و زودرنج. فردایش اگر مدیران دولتی هم ما را به عناد متهم نکنند، اهل صنف خواهند گفت اگر این حرف‌های آتشین را نزده بودید الان کسب‌و کار فناوری اطلاعات کشور هم سنگ آمریکا هم نشده بود دست کم، دیگر از مالزی پیش افتاده بود. نه مثل الان که براساس آمار صهیونیست‌ها هم‌تراز اردن هم نیستیم. ولی وعده و وعید که می‌توانستیم بدهیم و تیتر شویم کی تا حالا این همه وعده عمل نشده را بازخواست کرده؟ تازه وقتی هم که بازخواست بکنند چی می‌شود؟ تازه عکسمان هم در جراید می‌خورد بنده منزل هم اینقدر بی‌ثمری کسبمان را به رخ نمی‌کشید و بهش می‌گفتیم: دیدی بالاخره به کارآمد. لااقل عکسمان را که در جراید زدند حالا از این ستون تا آن ستون فرج است. هر چند او و امثال او دو دهه است این جمله را در خصوص فناوری اطلاعات بارها شنیدند و آن ستون را ندیده‌اند و انگار بین دو ستون فرسنگ‌ها فاصله است. اما این تعامل غم‌افزا، مصداق‌های دیگر هم دارد وقتی پای صحبت پیران دیر صنعت می‌نشینی که امروز باید شرکت‌های خود را توسعه داده و یا با تجمیع آن شرکت‌های عظیم خلق کرده ولیکن در اوج نومیدی به ونکوور و دوحه و سیدنی می‌اندیشند و یا جوان‌ترهای مستعدی که به دوبی و مالزی رضایت داده‌اند و تو تنها باید سنگ صبور باشی و از این دفتر وزیر به آن دفتر معاون وزیر گرفتاری‌هاشان را بازگوکنی. غم‌افزایی واقعیت دارد و یا وقتی ساعت‌ها وقت صرف تدوین تنگناها و راهکارهای توسعه IT در کشور کنی که شاید فلان وزیر گوشه چشمی بیاندازد و او خوانده ونخوانده بدست مسئولی می‌دهد که معلوم نیست با آن چه می‌کند، تازه بگذر از اینکه ساعت‌ها وقت صرف کشف ادبیات موثر بر هر یک باید بکنی، پس واقعیت آنست که فضا، فضای غم‌افزایی است. وگرنه داد زدن، و تیتر زدن هیچکار نکند گره از فغان دل خودت می‌گشاید. اما کاروکسب برای اهل صنفت نمی‌شود. باور داشتم که دفاع همیشه با فریاد بر سر خفتگان و هیاهو میسر نیست دفاع گاه با ایراد کلمه‌ای آرام و موثر میسر است و گاه با فریادی به پهنه دنیا. هنر تمیز این دو موقعیت است و دریغ نداشتن هیچیک در موقعیت خود. سازمان در این مدت سعی کرد این راهبرد را دنبال کند به غم‌افزایی و فرح افزایی‌اش هم فکر نکرد، یعنی فرصت فکر کردن نداشت، جای تاسف است که یکی از بزرگترین دغدغه‌هاش، انتخاب روش موثر انتقال مشکلات بود و این خود برمی‌گردد از تعریف وجایگاه تشکل صنفی در کشور نزد دولتمردان و نگاه ایشان به این مقوله. گاه با خود می‌اندیشم کشور ما تا چه اندازه آماده ایقای نقش تشکل‌های صنفی است؟ آیا این تشکل‌ها با این چوب دو سر طلا شدن، به دولت بیشتر کمک نکردند؟ در اینصورت دولت‌ها چرا قدرشان را نمی‌دانند؟ علیرغم این پرسش‌های بی‌پاسخ، اگر امروز کورسویی در تاریکی سایه افکنده بر فناوری اطلاعات از دور دیدیم لحظه‌ای در گام نهادن به طرف آن درنگ نکردیم. این نقطه‌های امید به توسعه فناوری اطلاعات که امروز در سیگنال‌های منتشره دولت می‌بینیم اگر انعکاس تاثیر سخنان دلسوزانه اصحاب فاوا بوده باشد و یا دولت از اول برنامه‌اش چنین بوده که امروز نگاهش را به موضوع جدی کند یا خود کشف واقع کرده باشد، در هرسه حال پرداختن به علت فعلأ دردی رادرمان نمی‌کند مهم این است این جریان را مراقبت و هدایت و پرشتاب نمائیم. نگذاریم هدف، صدر منطقه شدن، مقتول یا مغفول یا باز تعریف و یا وارونه تعریف شود. از یاد نبریم که ایده ارزنده کار از راه دور و یا توسعه آموزش از راه دور و یا توسعه دولت الکترونیک بدون زیرساخت مناسب و اینترنت پرسرعت، تنها تبدیل یک ایده خوب به یک شعار بی‌ارزش است. و از یاد نبریم که ایجاد فضای فرح افزایی ونشاط بر بخش خصوصی کشورمان براحتی قابل گسترش است تنها باید کار ایجاد کرد و پاسخگو این عطش نیروی کار کشور بود، این نعمتی که غفلت از آن کفران است.
کد مطلب: 14524
نام شما
آدرس ايميل شما

مهمترين اقدام برای پيشگیری از تکرار امثال کوروش کمپانی؟
اصلاح قوانين
برخورد قاطع
اصلاح گمرکات
آزاد کردن بازار
آگاه سازی مردم
هيچکدام