در باب آمار و اطلاعات در نمايشگاه الكامپ
محمود اروجزاده - فناوران
اشتهاي جمعآوري كاتالوگ و هدايا ولو بقدر يك ساك دستي، سرك كشيدن به غرفهها و سالنها، و كارهايي از اين دست، اتفاقاتي است كه لاجرم با نمايشگاه الكامپ(و ديگر نمايشگاههاي ما و ديگر كشورها) عجين است، و چه بسا ما هم در دوره جوانتر عمر خود، با غرق شدن در انبوه جمعيت سيال در نمايشگاه، اين دوره را كمابيش تجربه كرده باشيم؛ همچنين است بخشي از شركت كنندگان كه در حقيقت چرخيدن در فضاي نمايشگاه را به مثابه يك تفريح و تفنن تلقي ميكنند، كه البته با اين قحطي ابزار و امكانات تفريح و سرگرمي، چنين فرصتي براي سرگرمي جمعي آن هم در وسط ميدان تكنولوژي و عرضه زرق و برق محصولات و وسايل تازه و چشمنواز، غنيمت است و چندان نميتوان كسي را سرزنش نمود و ناچار سهمي از بازديدكنندگان به اين جماعت اختصاص خواهد داشت.
اين مقدمه البته روي طنز و شوخي سكه است.
جنبه حقيقت و جديتر ماجرا اين است كه كسان زيادي در چند روزه برگزاري همين اتفاق، با وجود دشواري رايج و روزافزون كلانشهر تقريبا بيقاعدهاي مانند تهران، خار مغيلان را به جان ميخرند و با گذشتن از پيچيدگيهاي روزمره زندگي و دشواريهاي اقتصادي كسب و كار، وقت خود را به اين نمايشگاه اختصاص ميدهند.
اما اينها كيستند؟ سن و سال و جنس و وضعيت زندگيشان چگونه است؟ در مجموعه شرايطي كه در درون آن امكانات حمل و نقل شهري مناسب نيست، فضاي نمايشگاهي و سالنها، داراي قدمت زياد و غالبا فاقد جذابيت(و حتي گاه فاقد حداقل استانداردهاي يك نمايشگاه محلي) بوده و سال به سال نيز افت ميكنند، تمهيدات لازم براي خدمات جانبي لازم عموما مطلوب نيست، و همينطور دهها عامل منفي ديگر را ميتوان رديف نمود كه به وضوح به چشم ميآيد، اين جماعت از چه روي براي گشت و گذار و بازديد از اين واقعه وقت ميگذارند؟ از چه سطح معلومات و تحصيلاتي برخوردارند؟
به عبارت بهتر، سؤال اين است كه بازديدكنندگان نمايشگاه از نگاه اطلاعات و آماري، كيستند و چه ميخواهند؟
همچنين بعد از بازديدشان از نمايشگاه، چه چيز دندانگيري عايدشان ميشود و چه ميزان از خواستههايشان را برآورد شده ميبينند و كدام قسمت اين اتفاق را مفيدتر ارزيابي ميكنند؟
مشابه چنين سؤالاتي و البته با كمي تغيير را ميتوان در خصوص شركتهاي حاضر در نمايشگاه نيز طرح كرد.
آنچه اين دو سؤال ظاهرا ساده در دل خود دارند، هماني است كه ما به عنوان «اطلاعات و آمار» از آنها ياد ميكنيم.
براي يك اتفاق مهم و مداوم و منظم مانند نمايشگاه بينالمللي الكامپ، نداشتن آمار و اطلاعات دقيق و قابل اتكا، ميتواند نقطه ضعف بزرگي باشد و به جاي پيشرفت، افول را برايش رقم بزند، به ويژه با عنايت به اين واقعيت كه نمايشگاههاي منطقهاي و جهاني مهمي نيز مدام بر طبل مسابقه و رقابت ميكوبند.
تصميم به تهيه آمار و ارقام و مطالعه ميداني در الكامپ، زمينهساز رفع يكي از خلاءهاي چشمگير مجموعه بازار/صنعت فناوري اطلاعات و ارتباطات ما خواهد شد.
اين ابتكار، نه آنچنان دهان پركن است، و نه چندان پيچيده و دشوار؛ تنها محتاج اراده است، كه به نظر ميرسد براي نمايشگاهي كه پانزده دوره را پشت سرگذاشته، انتظاري منطقي است.
شايد بهتر باشد بجاي انتخاب از بين اين پيشفرضهاي سنتي كه الكامپ متعلق به دولت است يا نهادي مانند نظام صنفي، از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم كه نمايشگاه، صرفا فرصتي است براي عرضه محصولات و امكانات شركتها و نيز حضور بازديدكنندگان براي بهرهبردن از اين فرصت.
جمعآوري آمار و اطلاعات و تجزيه و تحليل آن نيز در واقع شفاف كردن اين فرصت و تصحيح و بهبود آن را بدنبال خواهد داشت.