سايت خبری فناوری اطلاعات (ايتنا) 15 فروردين 1388 ساعت 20:05 https://www.itna.ir/matlab/12325/حاشیه-هایی-cebit-2009 -------------------------------------------------- عنوان : حاشیه‌هایی از Cebit 2009 -------------------------------------------------- متن : حاشیه‌هایی از Cebit 2009 پاشا ناصرآبادی- دنياي كامپيوتر و ارتباطات بازدید از نمایشگاه Cebit با بقیه نمایشگاه‌ها کمی تفاوت داره. اولین تفاوتش هم اینه که تمام سفر شما بستگی به تصمیم سفارت آلمان داره که به شما ویزا بده یا نه، که البته تا زمانی که مطمئن نشن شما از طرف یک مجموعه مرتبط با موضوع نمایشگاه به این سفر میرین و بازدید شما از نمایشگاه می‌تونه به نفع شرکت‌های غرفه‌دار تموم بشه، بهتون ویزا نخواهند داد. اما به هر تقدیر وقتی که شما ویزا می‌گیرید و به آلمان سفر می‌کنید و به شهر هانوفر وارد می‌شید، احساس می‌کنید که تمام شهر، به نوعی درگیر برگزاری این نمایشگاه بزرگ شده. اما با این وجود خلوتی خیابان و عادی بودن ترافیک در جلوی درب جنوبی نمایشگاه، همه اعضای گروه ما رو شوکه کرد. تا جایی که یکی از اعضای گروه به شوخی گفت: شاید اشتباه اومدیم! برای ورود به نمایشگاه باید بلیت تهیه می‌کردیم که اون هم بسیار گرون بود و همینطور ورود افراد کمتر از 15 سال به داخل نمایشگاه ممنوع بود(قابل توجه مدارسی که کودکان رو به بازدید از نمایشگاه الکامپ می‌برند!) پیش از اینکه وارد بشیم، نقشه سالن‌ها با تفکیک موضوعی در اختیار ما قرار گرفته بود تا در هنگام ورود سردرگم نباشیم. به همین خاطر پس از ورود، می‌دانستم که باید برای جست‌وجوی آنچه به دنبالش هستم، به سالن شماره 11 یعنی سالن مربوط به Security (امنیت فناوری اطلاعات) بروم. سالن نسبتا بزرگی بود و شرکت‌های متفاوتی هم در آنجا حضور داشتند. جالب‌تر از همه اینکه خیلی از آنها در ایران نماینده‌ای نداشتند و مشتاق به یافتن یک همکار تجاری در ایران بودند. تا جایی که یکی از شرکت‌های آلمانی که سخت‌افزارهای مربوط به رمزنگاری تولید می‌کرد، برای توجیه لزوم همکاری با ایران، ادعا می‌کرد که سخت‌افزارهای آمریکایی Back-Door دارند و می‌توانند جاسوس باشند! البته از آنجا که در کشور ما نگاه چندان مثبتی به سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای امنیتی خارجی وجود ندارد، نبایستی توقع داشته باشیم که شرکت‌های ایرانی هم به دنبال گرفتن نمایندگی محصولات خارجی باشند. در عین حال، به علت عدم رعایت قانون کپی‌رایت در ایران، داشتن نمایندگی از شرکت‌های تولید کننده نرم‌افزار هم چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسد، از همین رو بازار نرم‌افزار نیز در کشور ما چندان رونقی ندارد. من برای بازدید از نمایشگاه دو روز زمان اختصاص دادم که طی این دو روز، باز هم موفق به بازدید کامل از تنها سالن مورد نظرم (یعنی سالن 11)نشدم. به همین خاطر وقتی دیدم که بعضی از ایرانی‌ها در مدت دو روز موفق به بازدید از کل نمایشگاه شده بودند، خیلی تعجب کردم! راستش را بگویم، به برخی سالن‌های دیگر هم سر زدم اما به دلیل تخصصی بودن سالن‌ها و همچنین عدم اطلاع من از همه موضوعات ارائه شده در آنجا، قدم زدن در سالن‌های دیگر برایم حکم قدم زدن در خیابان را داشت!البته ایران هم در سالن 6 غرفه داشت. سالن 6 یکی از سالن‌هایی بود که نشست های مربوط به Open-Source در آنجا برگزار می‌شد و شرکت‌های مطرح در این حوزه هم در آنجا حضور داشتند. و اما غرفه ایران! غرفه‌ای معمولی، با آدم‌هایی خوش‌رو که در نمایشگاهCebit به عرضه محصولات فرهنگی مشغول بودند. از CD احکام و قرآن گرفته تا تعبیر خواب و مثنوی معنوی. اگرچه ما از دیدن آنها خوش حال می‌شدیم و آنها هم با ما رفتاری صمیمی داشتند، اما خارجی‌ها را بیشتر تحویل می‌گرفتند! علی‌الظاهر، وزارت ارشاد تعدادی از محصولات فرهنگی برتر را خریداری کرده بود و موسسات تولیدکننده آن آثار نیز در آنجا به عرضه رایگان همان محصولات مشغول بودند. نمی‌دانم چرا ولی اگر همین بخش کوچک هم نبود، هیچ شرکتی از ایران در آنجا حضور نداشت. Microsoft هم درنمایشگاه حضور داشت و Windows Seven رو برای بازدید عموم آورده بود. حضور IBM هم پررنگ و جذاب بود و توجه افراد زیادی را به سوی خود جلب می‌کرد. سالن های فراوان که چیدمان آنها به طور منطقی و بر روی اعداد صورت گرفته بود و موضوعات هر کدام از آنها مشخص بود از ویژگی‌های بارز محل برگزاری نمایشگاه بود اما با تمام این حرف‌ها، کاملا مشهود بود که بحران اقتصادی غرب دامان نمایشگاه Cebit2009 را هم گرفته بود. چیدمان داخلی سالن‌ها، کمتر از ظرفیتشان بود، از برخی شرکت‌ها خبری نبود و سبیت معروف هم آن سبیت همیشگی نبود! راستی یادم رفت که بگم، مهمان ویژه روز اول نمایشگاه آقای آرنولد معروف بود که به عنوان یکی از شهرداران موفق کشور ایالات متحده به آنجا دعوت شده بود. همچنین در محل برگزاری نمایشگاه، نمازخانه‌ای تمیز و کوچک به چشم می‌خورد و در مدت زمان کوتاهی که برای نماز آنجا رفته بودم، بارها پر و خالی شد و حتی گروه‌های مسلمان چندين مرتبه نماز جماعت برپا کردند. جالب بود که این نمازخانه، به نوعی میعادگاه ایرانی‌ها شده بود و در هنگام ظهر می‌شد جمع ایرانی‌ها را در آنجا مشاهده کرد.