ايتنا - مهمترین تصميم و اقدام ما این است که خودمان را در درون یک «اتاق شیشهای» قرار دادهایم که همه ما و اقداماتمان را ببينند، سپس ارتباطات دوطرفه را تقویت کنیم، بعد از آن هم برنامهمحوری به جای روزمرگی موردنظر ما خواهد بود.
گفتوگو با آزاده داننده رييس نظام صنفي رايانهاي تهران
اهل سر و صدا نيستم
مجله دنياي كامپيوتر و ارتباطات , 10 دی 1390 ساعت 14:34
ايتنا - مهمترین تصميم و اقدام ما این است که خودمان را در درون یک «اتاق شیشهای» قرار دادهایم که همه ما و اقداماتمان را ببينند، سپس ارتباطات دوطرفه را تقویت کنیم، بعد از آن هم برنامهمحوری به جای روزمرگی موردنظر ما خواهد بود.
اهل سر و صدا نيستم
گفتوگوي ماهنامه دنياي كامپيوتر و ارتباطات با آزاده داننده، رييس سازمان نظام صنفي رايانهاي استان تهران
محمود اروجزاده
آزاده داننده، دانشآموخته سختافزار است، اما تاكيد ميكند همزمان با انقلاب فرهنگي و در مقطعي در دانشگاه شيراز تحصيل ميكرده كه بخش زيادي از دروس شامل نرمافزار هم بوده، ضمن آن كه تجارب كاري خود را نيز عمدتا مرتبط با نرمافزار ميشمارد و نيز مديريت و مهندسي سيستم.
شركت «فنآوران اطلاعات بهاران» كه خانم داننده مديريتش را بر عهده دارد، شركتي است كوچك، اما به گفته وي مجموعهاي است دانشبنيان كه در زمينه مشاوره مديريت در سطح مديريت عمليات(مانند بهبود فرايندها، ايجاد نظامهاي مديريتي در حوزه كيفيت و مديريت پروژه و توليد و...) داراي سابقه و فعاليت است. در حين گفتوگو هم مهمترين نياز سازمان نظام صنفي را وجود «تفكر سيستمي» ميداند، تا بتواند با استيلاي بر ساز و كار فعلي و فائق آمدن بر چالشهاي موجود در آن، بنياني محكم و خدشهناپذير براي اين نهاد مردمي فراهم آورد؛ شايد از همين روست كه بيشترين نگاه وي معطوف به مشكلات ستادي، دبيرخانهاي و روالهاي اجرايي است، و گفتوگوي ما در موضوعات گوناگون غالبا در همين نقطه فرجام مييابد.
در نخستين روز از زمستان كمرمق، مصاحبهام با يكي از چهرههاي برگزيده IT سال ۱۳۸۹ كشور در حالي صورت ميپذيرد كه پس از كسب ركورد راي در انتخابات تهران، اكنون بر كرسي رييس سازمان نظام صنفي رايانهاي تهران تكيه زده، و بيترديد از نخستين شانسهاي تصدي رياست سازمان كشوري در دوره آينده محسوب ميشود.
• خانم داننده! شما براي مدتی كوتاه دبیر سازمان نظام صنفي رايانهاي بودید، اما بعد از غيبتي طولاني كه حضور قابل توجه رسانهای هم نداشتید اخیرا حضور پررنگتری از خود نشان دادید تا اینکه همزمان در انتخابات دوره سوم استان تهران هم رای بالایی کسب کردید، لطفا با بررسی کوتاه این دوره بفرمایید چه دیدگاه و انگیزهای برای بازگشت داشتید؟
سابقه همکاری من با انجمن(شرکتهای انفورماتیک) به سال ۷۸ برمیگردد که طرح تضمین کیفیت برای شرکتهاي نرمافزاری را اجرا میکردیم، بعد از آن هم در فعالیتهای دیگر مانند نماتن و همینطور در کمیته نرمافزار انجمن و کمیته آموزش همكاري داشتم؛ در تشکیل سازمان هم در کمیسیون نرمافزار مشارکت داشتم.
اواخر دوره اول با طرح موضوع مشاورین حقیقی، مسئوليت کمیسیون مشاورین را بر عهده گرفتم و برای شکل گرفتن آن فعالیت میکردم؛ بعد از آن رییس کمیسیون استاندارد سازمان بودم تا آبان ۸۸ که به عنوان دبیر استان تهران و دبیر کل سازمان شروع به کار کردم، بعد از مدتي بدليل مشكل شخصي به شکلی که امکان حضور را به طور کلی از من سلب کرد از فضا بدور بودم، حدود یکسال طول کشید تا دوباره به فضا برگشتم، البته عليرغم وجود دبیر در سازمان، موضوع برگشتن من به مسئولیت قبلی مطرح بود اما با وجود حجم زیاد کار عملی نبود، مخصوصا مسئولیت دبیر سازمان که زمان و کار جدی میطلبید، بنابر این دوباره کمیسیون استاندارد را فعال کردم.
• البته حتي بعد از بازگشت به کار هم حضور رسانهای و فعال از شما به چشم نمیخورد همانند اظهارنظرهای رايج و متداول ديگر اعضاي فعال. در مقطع انتخابات به یکباره حضور کاملا پررنگی از خود نشان دادید، تا جایی که سرلیست و محور یکی از گروههای انتخاباتی شدید، به نظر میرسد در مقطعی تصمیم گرفتید حضور جدی و فعال ایفا کنید...
شاید عبارت شما که «حضور رسانهای نداشتید» عبارت بهتری باشد چون حتی قبل از مقطع بیماری و دوري از سازمان هم در غالب برنامههای سازمان حضور داشتم، اما این حضور رسانهای نمیشد و در واقع لزومی به این کار نمیدیدم و به نظرم طبیعی بود، اما برای امر انتخابات طبیعتا باید در عرصه حاضر شد كه بدون حضور رسانهای امکانپذیر نیست.
• اما جایگاه دبیری سازمان یک جایگاه کاملا رسانهای است و دبیر عملا نقش سخنگو را هم بر عهده دارد، شما در مقطع دبیری هم با رسانهها چندان میانهای نداشتید، آیا در زمان خاصی تصمیم گرفتید تغییر رویه بدهید و بیشتر مطرح باشید؟
ببينيد انتخابات بدون حضور و تعامل با رسانهها ممکن نیست، اما در مقاطع گذشته و در فعالیتهای مختلف حضور داشتم ولي اکثرا بنای ما بر این نبود که افراد و چهرهها شاخص شوند بلکه بنا بود که کار و نتايج آن را پررنگ کنیم، از طرف دیگر چون فعالیتهایی که معمولا درگیر آنها بودم همیشه جنبی فنی و تکنیکال داشتند، برخلاف کارهایی که مربوط به امور صنفی و کسب و کارهای روزانه هستند، کمتر اهل سر و صدا هستند؛ کلا من اهل سر و صدا نیستم.
• انتخابات دوره سوم، انتخاباتي متفاوت بود، هم از نظر جدیتر بودن رقابت و هم صفکشیها و صفبندیها و حتی برخی مواضع و مواجهه و درگیریهای رسانهای. اما چطور شما با این سابقه آرام، وارد این بازی شلوغ و تقریبا پرتنش شدید، آن هم براي ايفاي نقش اساسی؟
در مجموعه بحثها و تعاملاتی که با دوستان صنف داشتیم، با توجه به موقعیت و شرایط زمان فکر کردم که میتوانم در این مقطع مفید باشم، و اتحادی ایجاد کنم که به سازمان در پیشرد اهداف و ماموریتها کمک کند. در این انتخابات همانگونه که شما گفتید ویژگیهای متفاوتی را دیدیم، به نظر میرسید که سازمان در مرحله سوم حیات خودش نیاز به کارهای بنیادی در مناسبات و فعالیت خود دارد و با وجود فعالیتهای زیاد قبلی، ضعفهای نهادینه زیادی هم در آن به چشم میخورد که فضای بیرونی و تهدیدها، امکان رفع آنها را نداده بود. اما نیاز به یک تفكر سیستمی که کارهای بنیادی را شكل دهد و فونداسیون قابل اتکایی را برای سازمان بنا کنند و از طرف ديگر با جابجایی افراد هم تغییري نکند وجود داشت. به عنوان کسی که اهل تفکر و فعالیت سیستمی هستم پذیرفتم که وارد این عرصه شوم.
مدتی هم در این زمینه فکر کردم که آیا توان برای این حرکت هست؟ آیا افراد لازم با ویژگیهای لازم براي ایجاد ترکیب مناسب وجود دارند؟ در این زمینه فکر و مشورت میکردم تا در مقطعي به این نتیجه رسیدم.
• این حدس در مورد شما بود که چند ماهي است در حال فکر کردن هستید...
بله حدود ۶ ماهی مشغول فکر کردن بودم.
• اگر از دیدگاه مورد علاقه شما که نگرش سیستمی است به سازمان به عنوان یک مجموعه(آن هم صنفی) که ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، و حتی سیاسی هم دارد نگاه کنیم، مشکلات سیستمی سازمان از دیدگاه شما چه بود، به ویژه مشکلات مدیریتی؟
در زمان تشکیل یک سازمان مردمی، تواناييها و ظرفیتها و ارتباطات فردی اشخاص است که خيلي بيشتر به شکلگیری و پیشروی آن کمک میکنند، در نتیجه آنها عملا به محور تبدیل میشوند و با جابجایی آنها، امکان حفظ همان سطح از عملکرد نیز تهدید میشود و مشکلات جدید آغاز میشود. اين مشکل در هیئت مدیره سازمان دیده میشود، مثلا فردی در تعامل با یک دستگاه دولتي توانسته است بسیار خوب و فعال عمل کند اما الان در زمان جابجایی و برای محول کردن وظیفه به فرد جدید، باید دنبال سوابق و مکاتبات و مستندات بگردیم كه كار مشكلي است. اگر نهاد و سیستم و روال در كار نباشد این مشکل عدم پیوستگی کاملا به چشم میآید، مخصوصا در مقطع جابجایی مدیریتها. به همین دلیل الان پیگیری برخی امور در دبیرخانه یا کمیسیونها گاه خیلی سخت میشود. این البته ضعف فرهنگی ما هم هست که در مجموعههای دیگر کسب و کار هم دیده میشود. ما عموما عادت به کار سیستماتیک نداریم و کارها مبتنی بر ظرفیتهای فردی است. این شکل در سازمان هم بود به عنوان مثال من کمیسیون استاندارد را اداره میکردم اما بعد از بیماریام، کمیسیون دیگر تشکیل نمیشد حتي با وجود نايب رييس، چون کسی پيگير نبود.
• به موضوع انتخابات بازگردیم. این نکته انتقادی شما البته مهم است اما در مقطع انتخابات مجموعه دوستان شما به عنوان حامیان سازمان، و طرف رقیب به عنوان منتقدان وضع فعلی تلقی میشدند؛ شما مهمترین انتقادات آنها را چگونه طبقهبندی ميكنيد؟
یکی از این انتقادات، قائم به فرد بودن و عدم شفافیت در سازمان بود همچنین پرسش از فرایندهای تصمیمگیری، این انتقاد وارد بود. نکته بعد ضعف در اطلاعرسانی و تعامل با محیط هم بود که همچنان با آن روبرو هستیم، ما در گذشته در هیئت مدیره یا شورای مركزي گاه از برنامههایی که خیلی خوب و موثر بود مطلع نمیشدیم، اما حالا سعی کردهایم آن را رفع کنیم مثلا با انتشار صورتجلسات و...
چون الآن از فضای انتخابات خارج شدهایم این دو محور را به یاد دارم که آنها را وارد میدانم...
• من البته به خاطر دارم که با اجازه شما مطرح میکنم، همانگونه که گفتید در مجموعهها معمولا حرکت مبتنی بر فرد و تواناییهای اوست. این مسئله البته میتواند اثرات یا وجوه منفی هم داشته باشد یعنی در کنار عدم شفافیت، امکان بروز عوارضي مانند سوءاستفاده و یا جلوگیری از ایجاد فرصتهای برابر برای ديگر اعضاء را هم داشته باشد، یکی از انتقادات مطرح این بود که از این فضا به صورت رانت شخصی استفاده نشود و به نظر میرسد این موضوع بود كه به يكي از بخشهاي داغ انتخابات تبدیل شد...
اولا این را بگویم که در این شش سال فعالیت سازمان، خوشبختانه هیچ خبری از سوءاستفاده در آن نبوده و همه سلامت سازمان که موجب دوام و اعتبار آن شده، به دلیل عدم وجود سوءاستفاده بوده است. این مسئله هم به دلیل شخصیت سالم افراد بوده و هم به دلیل نظارت و کنترل سازمان. البته این موضوع امکان بالقوه دارد اما اینکه احتمال آن چقدر باشد، تا به حال کاملا کنترل شده است، در حالي که در مجموعهها و NGOهای دیگر گاه اخباری در این زمینه میشنویم اما در سازمان هیچ سخن قابل اثباتی وجود نداشته است. البته در این زمینه باید ساز و کار سیستماتیک به همراه نظارت و کنترل دقیق پیشبینی شود.
کد مطلب: 20619
آدرس مطلب: https://www.itna.ir/interview/20619/اهل-سر-صدا-نيستم