سايت خبری فناوری اطلاعات (ايتنا) 5 بهمن 1395 ساعت 12:17 https://www.itna.ir/article/47695/آیا-کنترل-شبکه-های-اجتماعی-ممکن -------------------------------------------------- عنوان : آیا کنترل شبکه‌های اجتماعی ممکن است؟ -------------------------------------------------- ایتنا - واقعیت این است که نگاه‌ها و تصمیماتی که اساسا بر حذف معطوف است، سابقه‌ای نسبتا طولانی در کشورمان دارد و جالب این که هیچگاه نیز با توفیق قرین نشده است. متن : محمود اروج‌زاده شبکه‌های اجتماعی بسرعت در حال گسترشند، و اقشار و سنین گوناگون، مدام به دایره کاربران و مخاطبان آنها افزوده می‌شوند. آنچه در این میان مایه شگفتی است، نه تنها اعداد و ارقام مربوط به شمار کاربران، بلکه از آن مهم‌تر کاربردهای گوناگون و گاه عجیبی است که برای این شبکه‌ها تعریف یا ابداع می‌گردد، کاربردهایی که گاه در مخیله طراحان این نرم‌افزارها، و بلکه حتی در تصور کارشناسان و صاحبنظران این عرصه نیز نبوده است. "سرگرمی" البته همانطور که انتظار آن می‌رود، وجه غالب این کاربردهاست، هرچند همین جنبه نیز شاخه‌های فرعی جالب توجهی یافته و حتی تا مرز نوعی کسب و کار هم پیش رفته است، صفحات و کانال‌های بسیار پربیننده که جایگاه خوبی برای فراهم کردن کسب و کار و تبلیغات شده‌اند، و صاحبان آنها گاه مورد توجه رسانه‌ها و مطبوعات قرار گرفته‌اند. جنبه خبری و کسب اطلاعات نیز از مهم‌ترین کاربردهای بسیار شایع این شبکه‌هاست. گزاف نیست اگر بگوییم که شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای پیام‌رسان امروز در زمره نخستین و سریع‌ترین مراجع و منابع خبری کاربران عام بشمار می‌روند، بگونه‌ای که در کوتاه‌ترین زمان، اخبار و تحولات در بدنه جامعه از همین طریق جاری و ساری می‌گردد. طبیعی است که بواسطه ذات اینگونه ابزارها، و درجه متفاوتی که از آزادی بر آنها حاکم است، مرزبندی‌ها و خطوط قرمز نیز جابجا و گاه محو می‌شوند. در خصوص کاربرد مورد نظر یعنی کسب اخبار و اطلاعات، دو نکته مهم شایان توجه است. نخستین نکته و در واقع سوال، اینست که علت اصلی گرایش شدید و فراوان در جامعه‌ای مانند ما به این منابع خبری چیست؟ این سوال البته بیشتر در حوزه مسائل اجتماعی/سیاسی است، و در حقیقت صاحبنظران این حوزه و نیز مسئولین باید توضیح دهند که چرا رسانه‌های رسمی بدلایل گوناگون، حدود و خط قرمزهای غیرضروری فراوانی را اعمال می‌کنند و مخاطبان را لاجرم بسوی منابع جدید سوق می‌دهند. نکته دوم اما این واقعیت است که بواسطه همین آزادی و عدم وجود قواعد و چارچوب رسمی و حرفه‌ای در فضای مجازی، اعتبار منابع خبری می‌تواند کم‌رنگ و گاه غیرقابل تایید شود، و عامل سرعت در انتشار اخبار، خودبخود می‌تواند درجه اطمینان‌بخشی آنها را کاهش دهد. این خطر البته از دید کارشناسان و حتی شرکت‌ها پنهان نمانده، بعنوان مثال در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، موضوع انتشار اخبار جعلی در شبکه‌های اجتماعی به عنوان پدیده‌ای مهم و تاثیرگذار مورد توجه و اعتراض قرار گرفت و بلافاصله شرکت فیس‌بوک، تدابیر و تمهیدات خاصی برای این موضوع تدارک دید که بنظر می‌رسد برخی سیاست‌های آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد. شاید به عنوان زیربنایی‌ترین و اساسی‌ترین راهبرد حل این معضل، باید در کار افزایش دانش کاربران نسبت به این موضوع بود تا جایی که میزان تاثیرگذاری اخبار غیرموثق، خودبخود کاهش یابد؛ و این راهبرد در حقیقت همان چیزی است که امروزه آن را با ترم «سواد رسانه‌ای» می‌شناسیم. پرداختن مشروح به دو نکته فوق موضوع این نوشته نیست، اما اخیرا تصمیمی در این زمینه گرفته و اعلام شده که بنظرم شایسته تامل است. مطابق اخباری که منتشر شده، از این پس کانال‌های پرمخاطب(شامل صفحات و کانال‌های فعال شبکه‌های گوناگون اجتماعی که بیش از پنج هزار دنبال کننده دارند) باید مراحل خوداظهاری را طی کنند که به نوعی شناسایی و ثبت و ضبط را در پی خواهد داشت. مطابق آنچه اعلام شده، حذف و فیلتر، طبعا مرحله بعدی این تصمیم است که می‌تواند دامن برخی را بگیرد. اما در این خصوص هم سوالات و نظرات فراوانی مطرح است که نخستین و مهم‌ترین ابهام مانند همیشه، به میزان اثربخشی و کارشناسی بودن این تصمیم برمی‌گردد. واقعیت این است که نگاه‌ها و تصمیماتی که اساسا بر حذف(نگاه سلبی) معطوف است، سابقه‌ای نسبتا طولانی در کشورمان دارد و جالب این که هیچگاه نیز(دست کم در دوره‌های جدیدتر) با توفیق قرین نشده است، بعنوان مثال، برخی شبکه‌های اجتماعی یا نرم‌افزارهای پیام‌رسان را هنوز در ذهن داریم که با فیلتر شدن آنها، کاربرانشان یا به فیلترشکن‌های گوناگون روی آورده و به کار خود ادامه دادند، یا بلافاصله به نرم‌افزار جدیدی مهاجرت کردند و فضای مورد نظر خود را با محیط جدید تطبیق دادند. پیداست که این بار نیز تاکید بر رویکرد سلبی، تکرار تجربه‌های ناخوشایند گذشته را درپی خواهد داشت، و بنابراین اگر نگرانی‌های فوق و تاثیرات نامطلوب آنها مورد نظر باشد، نمی‌توان با چنین رویکردی به حل و فصل این نگرانی‌ها پرداخت، چرا که در عمل صرفا تلاشی برای پاک کردن صورت مسئله است، ضمن اینکه چنین راه حل‌هایی علاوه بر کاهش اعتماد عمومی، هزینه‌های فراوانی را برای اجرای طرح‌های غیرکارشناسی بهمراه دارد. با این مقدمات، مجددا باید بر این واقعیت تاکید نمود که در دنیای تازه و با امکانات و ارتباطات کاملا متفاوت از گذشته، باید به فکر راه حل‌های معقول و متناسب با شرایط کنونی بود و بیش از پیش بر راهکارهای ایجابی و اعتماد به افکار عمومی و نیز تلاش و برنامه‌ریزی برای فرهنگ‌سازی و ارتقاء دانش و فرهنگ عمومی متکی بود. اتخاد این راهبرد، دو اقدام مهم را پیشِ پای مسئولین در سطوح مختلف خواهد گذاشت، ابتدا آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی عمومی برای آشنایی هرچه بیشتر عامه کاربران با مزایا و آفات این ابزارها، و دوم تاکید هرچه بیشتر بر کودکان و نوجوانان که البته با مسئولیت‌پذیری خانواده‌ها و نهادهای آموزشی، می‌تواند شانس موفقیت بسیار فراتری بیابد. (منبع: ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات)